هلیا دختری هفت ساله در شهرستان پاوه زندگی می کند.

روزی هلیا در حال دوچرخه سواری در کوچه بود که مرد همسایه ۴۵ ساله به نام نریمان به سراغ او می‌آید و هلیا را به خانه خود می برد

این مرد ۴۵ ساله در خانه هلیا را مورد اذیت و آزار جنسی قرار می دهد و شروع به برهنه کردن او می کند‌.

او که در خانه را نیمه‌باز گذاشته بود با سر رسیدن شاگرد مغازه پدر هلیا سراسیمه جلوی دهان هلیا را میگیرد تا صدایی از او بیرون نرود

اما هلیا با تلاش هایی که می کند موفق می‌شود از دست این مرد فرار کند

شاگرد مغازه هلیا را می‌بیند که نیمه برهنه به سمت خانه فرار می‌کند و از او می پرسد که چه شده هلیا نیز پاسخ می‌دهد که چیزی نشده و سراسیمه به خانه پناه می برد

نیم ساعت بعد مادر هلیا با پدرش تماس می‌گیرد و می‌گوید که هر چه سریعتر به خانه بیاید و ماجرا را تعریف می‌کند

مست بودن مرد همسایه

مرد همسایه سریع به خانه هلیا رفته و از مادر و عذرخواهی می کند

و می گوید که مست بوده و اشتباه کرده است و از مادر هلیا می خواهد که موضوع را به کسی نگوید

بعد به خانه رفته و در را روی خودش قفل میکند. همسر و دختر او چند روزی می شود که به مسافرت رفته اند و در خانه تنهاست.

پدر هلیا وقتی به خانه می‌رسد به سراغ مرد همسایه می‌رود اما او در را باز نمی کند

و خود را در خانه پنهان می کند بعد به پدر هلیا زنگ می‌زند و از او می‌خواهد که موضوع را بین خودشان حل کند و می گوید که خانه نیست و فرار کرده

حکم ورود به منزل مرد همسایه

پدر هلیا با مراجعه به پلیس و هماهنگی با ماموران حکم ورود به منزل مرد همسایه را می گیرد

و پلیس نیز به خانه وی رفته و اورا مجبور به تسلیم می کنند

با بررسی‌های انجام شده مشخص شد که مرد ۴۵ ساله اعتیاد داشته و از وضع مالی خوبی برخوردار است

و گویا نانوایی هم دارد

هلیا این دختر ۷ ساله از لحاظ روحی صدمه فراوانی دیده و پدرش نیز قصد دارد خانه را اجاره داده و به محل دیگری برود

دادگاه در حال رسیدگی به این پرونده می باشد و در صورت رضایت پدر هلیا پرونده جنبه عمومی اش را دنبال خواهد کرد